طه

طه

همانا آنانکه به خدا ایمان آورند ونیکوکار شوند خدای رحمان آنها را محبوب می گرداند.
طه

طه

همانا آنانکه به خدا ایمان آورند ونیکوکار شوند خدای رحمان آنها را محبوب می گرداند.

پریماه خانم

سلام انشاالله حال همگی خوب باشه

بالاخره برادرزاده همسر بدنیا اومدن

چقدر جذاب و دوست داشتنیه

یه کشش خاصی نسبت بهش دارم خودمم نمی دونم چرا

چشماش مثل مامانش سبز هستن

انشاالله عاقبت بخیر بشه الهی آمین

امروز خیلی خوشحالم چند اتفاق خوب برام افتاد که حالم رو خوب کرده

من توی این فلسفه عروس و مادرشوهر موندم

توی عرف اینقدر مادر شوهر رو ترسناک کردن که آدم می ترسه

ولی واقعا مادرشوهر هم مثل مادر خودمون می مونه وخیلی وقت ها هیچ غرضی از حرفاش نداره

قراره تو این اوضاع کرونایی یه سر بزنیم قم

دعوام نکنید که دیگه پوسیدم تو خونه

دوست دارم یه کار خونگی برا خودم راه بندازم

اما نمی دونم چه کاری با شرایط من جور در می یاد

جاری عزیزم تو خونه چرم دوزی می کنه فکر کنم درآمدشم خوبه

منم تو فکرم یه کاری بکنم

خسته تون نکنم

منم برم بخوابم



امید

سلام انشاالله خوب و خوش باشین

مامانم و آجیم کرونا گرفتن خدا کمکشون کرد جون سالم بدر بردن

چقدر این بیماری بده

تا حالا نون تنوری خوردین

همسایه مون برامون نون می فرسته اینقدر خوشمزه ان که نگو

گفتم منم از این برقی هاش بگیرم بپزم

نمی دونم یاد می گیرم یا نه

دلم می خواد برم زیارت چقدر دلم برای زیارت امام رضا تنگ شده

ولی شرایط جور نیست

خیلی خوبه آدم به قضا و قدر الهی راضی باشه

خونه گرفتیم نزدیک خونه مامانم 

اما وقت نمی کنم زیاد بهش سر بزنم خیلی از دستم شاکی بود

امشب هر جوری بود رفتم پیشش خیلی خوشحال شد

اون روز براش گریه کردم کرونا خیلی اذیتش کرد

چقدر دوست دارم زمان به عقب برگرده و اشتباهاتی رو که در گذشته انجام دادم جبران کنم

چیزی که واقعا محاله

این روزا خیلی دلم برای بابام تنگ می شه بعد شروع می کنم به گریه کردن

خیلی زود رفت 

واقعا تلاشش رو کرد که ما آدم های موفقی باشیم

دلم می خواد منم برم پیشش اینقدر دلتنگش می شم



کرونا نزدیکمون اومد

سلام انشاالله حال همگی خوب و خوش باشه

هنوز کرونا نگرفتم

اما

داداشم و زن داداشم گرفتن الانم دیگه دارن خوب می شن

نمی دونم  چرا وقتی کاری رو شروع می کنم کلی هیجان دارم ولی بعد یه مدت ازش خسته می شم و می زارمش کنار

اخلاق بدیه

دارم کتاب فروع کافی قسمت احکام مردگان رو می خونم

خیلی هیجان انگیزه

خیلی دوست دارم بدونم بعد از مرگم چه اتفاقی قراره برام بیفته

تا اینجا که خوندم امیدوار کننده بوده

اگه کسی دوست داشت توی بلاگم چکیده مطالعه ام بزارم بهم پیام بده

سرگیجه امونم رو بریده چند باری رفتم دکتر گفت باید بری مغز و اعصاب

رفتم مغز و اعصاب چند تا قرص بهم داد ولی هنوزم سرگیجه دارم

من همه اش فکر می کنم یه چیزی تو هواست آخه اکثرا سرگیجه دارند


حسین رو از مای بی بی گرفتم  داغون شدم

هنوز یاد نگرفته بگه جیش دارم

بهش می گم حسین پوستت رو می کنم 

می خنده

هفته ی پرمشغله

سلام خوبین

این هفته مهمان داشتیم از قم اومده بودن

ما برای اینکه راحت باشن رفتیم خونه ی مامانم اینا

مهمونا که رفتن برگشتیم خونه

مادرشوهرم زنگ زد واسه شام بریم اونجا

خلاصه همین که رسیدیم کمر مادرشوهر درد گرفت طوری که نمی تونست راه بره

بعد از شام ما موندیم اونجا تا ازش پرستاری کنیم

الان ۳ روزه خونه مادرشوهرجانیم

دلم می خواد امروز دیگه بریم خونه خودمون از بس این چند روزه بیرون بودیم خسته شدم

داداشم اینا یه توراهی دارن البته هنوز جنسیتش مشخص نیست

دوست دارم براش شال و کلاه ببافم ولی اصلا حوصله ندارم

دو تا مانتو برای فاطمه زهرا دوختم 

متاسفانه چون رنگشون روشن بود روشون لک انداخته

تا من باشم براش لباس بدوزم

خدا رو شکر کرونا هم تا الان نگرفتیم

دوست

سلام انشالله که حالتون خوب باشه

ماه رمضان با یه اتفاق خوب برام شروع شد

یکی از بهترین دوستام رو بعد از چند سال پیدا کردم

زهرا جان

چقدر خوشحالم از دیشب حال و هوام عوض شده

واقعا دوستش دارم

روزهای خوبی رو تو دانشگاه دزفول با هم داشتیم

زمان چقدر سریع سپری می شه

راستی عکس کلاه رو براتون لود نکردم

الان می خوام برا نی نی داداشم پاپوش ببافم

باز هم حرفام تموم شد

درپناه حق

کلاه

سلام خوبین

و بالاخره قلاب بافی یاد گرفتم اما دستم کنده

دارم یه کلاه برای برادرزاده همسر می بافم پریماه خانم البته هنوز تو شکم مامانشه

ارتباطم با فاطمه زهرا خیلی بهتر شده

حسین بیدار شد 

گناه داره پشه ها نیشش زدن دیروز الان جاشون می خاره

یه منطقه توریستیه توی لرستان به نام منگره خیلی با صفاست

پنج شنبه می خوایم بریم اونجا اگه می شد چادر بزنیم عالی می شد 

حیف کرونا یقه مون رو گرفته

دیگه برم بخوابم